چرا؟

کاش تو اینقدر خوب نبودی...خوب؟؟؟خوب یعنی چی؟وقتی معیار سنجش من واسه یه مرد خوب بودن تویی ٬تورو با چی میتونم بسنجم؟چی شد؟من وسط راهو ندیدم....همش اولشو یادمه و آخرش...از کجا اومدیم؟چه جوری رسیدیم؟چرا من یهو واسه تو شدم یکی دیگه .تو هم همینطور...واسه من عوض شدی...اصلا کلاعوض شدی...خودت ...کارات...حرفات...چرا؟چرا این همه تغییر؟من جرمم چی بود؟سادگی؟آره راست میگی...همینه...جرم سنگینیه ...ولی قاضی کیه؟خدا؟؟؟خدایا حکمم اینه؟؟؟تحملش سخته....ولی میتونم.قول میدم که بتونم....
نظرات 2 + ارسال نظر
عشق الکی پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:55 ب.ظ http://vosogh.blogsky.com

سلام
والا نمی دونم چی بگم همش حرف های تکراری

زندگی یعنی تکرار مکررات حالا با یه خورده چاشنی که واسه هر کسی شاید فرق کنه...

خانوم گل پنج‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:40 ب.ظ http://blume.blogsky.com

گمونم خانومی معیارت برای سنجش آدمها عیب و ایراد فنی داره. من فکر میکنم برای تعریف خوب یا بد بودن آدمها ، البته از نظر خودمون، باید اونها رو با معیارهایی که خودمون با توجه به عرف و اخلاق و با توجه به روحیات خودمون ساختیم بسنجیم. ممکنه یه آدمی برای تو خیلی خوب یا بد باشه ولی برای یه نفر دیگه درست برعکس باشه.

تو فهمیدی اونایی که من گفتم یعنی چی؟(چشمک) خودم برم یه دور بخونم ببینم آخرش چی شد؟؟؟؟(گیج)

اومم م م م م...چی شد؟؟؟مغزم هنگید....منم میخونم ۱ دور دیگه ...ولی معیار باید یه جورایی با ارزش جامعه و عرف و فرهنگ جور در بیاد نه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد